یه بچه شیعه

یه بچه شیعه

زمان بازرگان به ما بر چسب چریک زدند ، زمان بنی صدر هم برچسب منافق! الان هم بر چسپ خشک مقدسی و تحجر؟ هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم ،برچسب بارانمان کردند. حالا روزی ده برچسب دشت می کنیم ، اما بسیجیان: دلسرد نباشیدحاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند،ما رهرو نائب صاحب الزمان حضرت امام خامنه ای هستیم و با کسی دیگر کار نداریم فقط و فقط حضرت امام خامنه ای... حرف دل : اگر دشمنان از سر هایمان کوه ها بسازند،فرزندانمان هرگز در کتاب تاریخ خود نخواهند خواند که خامنه ای تنها ماند... حرف برای گفتن زیاد داریم... ولی ...

سامانه پیام کوتاه شخصی: 10009118088424

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

مردم اگر بدانند به خاطر نان 
ممکن است شرفشان را به قطعنامه های اروپایی بفروشند؛
از جیبشان هم به دولت کمک می کنند.

حرم عشق کربلا ست و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته‌است و راه کربلا می‌شناسد و چگونه از جان نگذرد آنکس که می‌داند جان بهای دیدار است.

کربلا

بالاخره بعد این همه نوکری ؛ ارباب برای این بنده ناچیز و گناهکار خدا دعوت نامه فرستاد...

حقیقیتش خیلی خیلی خیلی ذوق مرگ شده بودم که وقتی شنفتم برامون سهمیه عتبات اختصاص داده شده . آخه آرزوی همه نوکرای امام حسین اینه که حداقل یه بار تو عمرشون ضریح شش گوشه رو بغل کنن  و زار زار گریه ...

اگه خدا بخواد 30 فروردین 93 عازمم ... از همین جا طلب حلالیت



سلام


در صفین،

نقاب زده بود،

طوری که نوجوانیش به چشم نیاید،

طوری که فقط دو چشم از او پیدا بود…

چشم‌های ماه!


وقتی نفاق در شیپور آتش‌بس می‌دمید،

می‌گویند عباس گرم حمله بود و متوجه صدای شیپور نشد.

من می‌گویم اما او

اتمام جنگ را در گرماگرم حمله باور نمی‌کرد.


چه کسی جرات نزدیک شدن به او را داشت

که از پایان جنگ باخبرش کند؟


علی علیه‌السلام تنها به مالک:

مراقب باش!

از مقابل ممکن نیست بتوانی به عباس من نزدیک شوی،

از پشت سر خودت را به او برسان و بگو به اردوگاه باز آید…


مالک تعریف می‌کند:

شب در بیابان تاریک راه می‌رفتم،

پای بر شکم ماده سگی حامله گذاشتم،

زوزه‌ی سگ در آن بیایان،

با تمام وحشتی که ممکن بود در آن تاریکی داشته باشد،

باعث نشد حتی پلک بر هم بزنم!


امروز اما وقتی از پشت سر به عباس نزدیک می‌شدم،

وقتی صدایش کردم تا روی طرفم بچرخاند،

وقتی هنوز نگاهش دقیق نشده بود تا مرا بشناسد،

در نگاهش غضبی نشسته بود که تمام وجودم را به لرزه انداخت…


شمشیرش وسط میدان از دست افتاد و تا رسیدن به اردوگاه،

هنوز بدن مالک می‌لرزید.

لکنت زبان یادگار آن نگاه عباس بود که بر مالک ماند.

بعدتر معلوم شد که مالک از وحشت آن نگاه،

عقیم هم شده!


همین! مال هیچکس نیست!



اگر تمامی گزینه ها بر روی میز آمریکاست...


ما فقط یک گزینه داریم؛


و آن هم

پیروی از امام خامنه ایست...

 نامه تکان دهنده شهید علی خلیلی

سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد.اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛
دوستانم خیلی شلوغش میکنند.یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند…هر چند که دکتر ها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم…من میترسم از ایمان چیزی نماند.آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند:اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود،خداوند دعاهارا نمی شنود و بلا نازل میکند.من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام.بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!

ولی آنشب اگر من جلو نمیرفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…
یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بنندازی!
من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند،ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجب است.
آقاجان!
بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند.مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟
مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟
رهبرم!
جان من و هزاران چون من فدای غربتت.بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.
آقا جان!
من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمیشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمیگذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت

سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی 

و مجتبی خامنه ای..

 

یکی! از شش فرزند امام خامنه ای است

که غربی ها از بیان بدگویی درباره اش لحظه ای غافل نمی شوند..

 

عزیزی می فرمود:

شاید دلیل این همه هجمه یک شباهت اسمی تاریخی است که می خواهند به مخاطبینشان القاء کنند!

 

علی و بـــــــــــــعد مجتبی..

 

و نمی خواهند بفهمند که ولایت موروثی نیست

آن بار علی را کشتند و مجتبی را تــــیر بارانِ حسادت کردند

و این بار مجتبی را تیر بارانِ تهمت می کنند تا علی را بکشند..

غافل از ماهیت ما، که ما از تبار کوفیان نیستیم!

 

فلذا در این شباهتِ بازار چه شباهتی بین دشمنان دو علی به چشم می خورد..

 

  • رضا دیلمی
سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی»  مبارک.


با حرکت عادی نمی شود پیش رفت حرکت عادی و احیاناً خواب آلوده. نمی شود کارهای بزرگ را انجام داد یک همت جهادی لازم است تحرک جهادی و مدیریت جهادی لازم است برای این کارها.امام خامنه ای


با بهاران روزی نو می رسد

و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو..

اکنون که جهان و جهانیان مرده اند،

آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟

و یحیی الارض بعد موتها..

[سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی]